از من دلگیر نشو
من همانم که بودم!
فقط کمی... کمی که نه....خیلی
خسته ام
خسته ام از نگاه هایت
از تمام حرکاتی که زمانی برایم پر از معنا بودند
اما نمیدانم چه شد...
که یک باره دلم لرزید
مانند لحظه اولی که تو را دیدم!
اما اینبار شک و تردید بود که دلم را ویران کرد
اینکه تمام حرکاتت عاداتی محض بودند
نگاه هایت...
فقط مدل شان فرق داشت!!
اینکه فقط منم که فکر تورا همنشین تنهایی ام کرده ام
و تو فارغ از هرگونه حسی!
اینکه دوباره دلم با اطمینان به این جمله
"دل به دل راه دارد"
تا اینجا پیش آمد
و دل تو...
یک دنیا دور از دنیای من
اینکه نباید... نبایدتو را اشتباه میگرفتم!