• وبلاگ : just..... GOD
  • يادداشت : ما اينجا غريبيم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 28 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باور نمي کنم

    هرگز باور نمي کنم که سال هاي سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد. يک کاري خواهد شد. زيستن مشکل است و لحظات چنان به سختي و سنگيني بر من گام مي نهند و دير مي گذرند که احساس مي کنم خفه مي شوم. هيچ نمي دانم چرا؟

    اما مي دانم کس ديگري در درون من پا گذاشته است و اوست مرا چنان بي طاقت کرده است. احساس مي کنم ديگر نمي توانم در خود بگنجم و در خود بيارامم و از بودن خويش بزرگتر شده ام و اين جامه بر من تنگي مي کند. اين کفش تنگ و بي تا بي قرار!

    عشق آن سفربزرگ! آه چه مي کشم!

    چه خيال انگيز و جان بخش است اين جا نبودن.

    پاسخ

    خيلي قشنگ بود عزيزم