هزار گلم اگرم هست،هر هزار تويي / گلند اگر همه اينان،همه بهار تويي
دلم هواي تو دارد،هواي زمزمه ات / بخوان که جاري آواز جويبار تويي
به کار دوستي ات بي غشم،بسنج مرا / به سنگ خويش که عالي ترين عيار تويي
سواد زيستنم را،ز نقش تذهيبت / به جلوه آر که خورشيد زرنگار تويي
براي من تو زماني.نه روز و شب ،آري / که ديگران گذرانند و ماندگار تويي
تو جلوه ابديت به لحظه مي بخشي / که من هنوزم و در من هميشه وار تويي