• وبلاگ : just..... GOD
  • يادداشت : ليلي من...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 33 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    دل‌ اگر بستي

    محکم نبند

    مراقب باش گره کور نزني‌

    او مي‌‌رود

    تو ميماني و يک گره کور ...
    راستي چاي نيووردي هااااااااااا.
    من قهوه ميخام
    ادرس اين خط کجه هم تو وبم هست خاستي آدمش کني بيا خودم کمکت ميکنم.
    پاسخ

    شرمنده قهوه مون تموم شده ! آدرسم دارم خيلي ممنون!
    سلام زينب جوووووووني.
    ميگم اين خط کجه اينجا رو هم گير آورده
    راستي اومده از من شکايت کرده
    اشکال نداره آدمش ميکنم.

    آن سوي افق پرنده ها بي تابند

    غرق دل بي رياي يک مهتابند

    نيلوفر باغ آرزويم آرام

    امواج قشنگ شهر دريا خوابند

    اي کاش گل بودي

    و

    من از باغچه ها مي چيدمت

    يا که طلوعي بودي

    و

    من از پنجره مي ديدمت

    اي کاش چشمانت ضريحي داشت

    چون رنگين کمان

    هر وقت باران ميگرفت

    از دور مي بوسيدمت


    تو همسفر طلائي خورشيدي

    يک باغ پر از ستاره ي اميدي

    اي کاش در آن زمان که مي رفتي زود

    از غربت انتظار مي پرسيدي


    ___$$$$$$$$______$$$$$$$$$
    _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$
    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    ______$$$$$$$$$$$$$$$$$
    ________$$$$$$$$$$$$$
    ___________$$$$$$$
    _____________$$$
    ______________$
    سلام آپم زود بيا


    و به اضطراب دست هاي پر از تنهائيم:


    من براي التيام دردهايم


    از فنجان گرم چشمانت سر مي کشم


    چاي تلخ انتظار را....
    آنقــدر مرا سرد کرد

    از خودش از عشق کــه حالا بــه جاي دلبستن يخ بسته ام!

    کسي در اين سوز و سرما دستهايت را نميگيرد

    در جيب بگذارشان...

    شايد ذره اي خاطره ته جيبت مانده باشد که هنوز هم گرم مانده است...!


    شبهـــــآ زيــــر دوش آب ســرد...
    بي صدآ رهآمي کـ ند, بــغض زخـ م هآيـَش رآ...

    و هــمه مي گــويـ ند...

    خــــوش بــــه حــ ــآلـش چــــ ه آســــآن فــــرآمــ ــوش کــــــرد!!!

    سلام بر زينب جون خودم خوبي آبجي گلم نكن تو رو خدا نكن خودم حالم بد بود از دوريش اين چيه نوشتي منو با خودش برد مي خوام گريه كنم ميدوني چقدر وقت نديدمش
    راستي توي هر دو وبلاگام به روزم بيا راستي به وب پترسم سر بزن
    با شيطنتي درخت را پير كشيد
    يک کوچه بن بست به تصوير كشيد
    نوروز، ميان بوم نقاشي خود
    تقويم دل مرا پر از تير كشيد...
    من بي تو در اين ديار خواهم پوسيد
    پاييزم و بي بهار خواهم پوسيد
    چشمي به در و چشم به راهت دارم
    با اين همه انتظار خواهم پوسيد

    غبار از تن ات مي شويم
    آب بازي مي کنيم
    کودکانه مي خندم
    مي خندي
    در آغوش ات مي گيرم
    نرم و لطيف
    سر انگشتانم
    سر انگشتان ات را لمس مي کند
    پنجه در پنجه
    با باد و پشنگه هاي آب
    که بر تمام تن مي پاشد
    تازه مي شويم
    در يک نيم روز پاييزي
    در ابتداي خزان
    بي خيال تابستاني که گذشت
    و خزاني که در آن شناوريم.
       1   2   3      >